به نام خدایی که هیچ گاه گم نمی شود
مدتی است که دو آلبوم اسلامی در مورد پیامبر(ص) و مشکلات امت ایشان منتشر شده است . خواننده ی این آلبوم ها جوانی بریتانیایی است که هم اکنون همه ی جهان از پیر و جوان و زن و مرد او را می شناسند. بعضی مثل ما طرفدار او هستند و بعضی مثل ویون رایدلی از اعمال وی انتقاد می کنند. تا مدتی سامی را فقط در همین حد می شناختیم تا این که کم کم سایت های ایرانی گوشه ای از زندگینامه ی وی را تغییر دادند و این تغییر از سخنان خود سامی سرچشمه می گرفت که اعلام داشته ایرانی و متولد تهران است. اما مهم اصالت سامی نبود؛ مهم سخنانی بود که او داشت و از همه مهم تر خواسته ی او(وحدت مذاهب اسلامی)بود که در چنین اوضاعی خواسته ای بس بزرگ است.
در چنین اوضاعی که سایت ها و خبرگزاری های سنی موارد کذب و دروغ در مورد شیعه می نویسند و نسبت کفر به شیعیان می دهند؛ طرفداری از وحدت توسط یک فرد سنی عمل بزرگی است که قابل ستایش است. این در حالی است که شیعیان جز از بیان واقعیت دست به عمل دیگری نمی زنند. البته جدای از افراد افراطی هر دو طرف که شاید عامل اصلی اختلاف بین دو گروه باشند. اما جمعی از علمای اهل سنت نیز حق را می دانند و با این حال در حال تخریب شیعه در نظر عوام می باشند در چنین وضعی که شیعه برای اهل تسنن منفور تر و پست تر از مسیحیان و حتی یهودیان شده است.( البته شیعه ای که ما به آن معتقدیم چنین خصوصیاتی ندارد.) بهترین دعایی که هر مسلمانی می تواند بکند ایجاد وحدت است . اگر نگرشی نسبت به بعضی اتفاقات داشته باشیم در می یابیم که اکثر افرادی که تغییر مذهب داده اند از اهل تسنن بوده اند که به شیعه ملحق شده اند. این خود می تواند یکی از دلایل کوچک حقانیت شیعه باشد. وقتی اهل تسنن ازدواج با یک شخص شیعه را غیر مجاز اعلام کرده(در حالی که شیعه مجاز می داند)آن هم به این دلیل که فرد شیعه بر سنی تاثیر می گذراد در واقع خود گوشه ای از ضعف خویش نسبت به نداشتن دلایل منطقی را اعلام کرده اند! بعضی از افراد در این بین در حال پوشاندن واقعیت ها هستند.. مشکل این است که اهل تسنن -لا اقل افراد زیادی از آنها-شیعیان را نمی شناسند و گویی راه یافتن حقیقت را برای خود مسدود کرده اند چرا که هر گاه در مورد خطاهایی که از صحابه سر زده از آنها سوال می کنیم می گویند که نباید راجع به اعمال آنها سوال کرد آنها می دانستند چه می کنند!!! این نشان از آن دارد که تنها دلیل اختلاف اهل تسنن و تشیع در این است که جاهلان اهل تسنن بدون هیچ دلیلی و فقط از روی تعصب حاضر به شنیدن هیچ حرفی از جانب شیعیان نیستند.
همان طور که می دانید ایران تنها کشور کاملا مسلمان و با اکثریت شیعه است . بیش تر افراد سنی کشور در سیستان و بلوچستان و در کردستان هستند. به نظر شما عجیب نیست که یک ایرانی متولد تهران با عقاید ریشه دار سنی باشد؟!کمتر کسی پیدا می شود که خانواده اش و حتی خودش به مدت 5 سال در تهران زندگی کند و سنی باشد البته بعید نیست اما کمتر پیش می آید. سامی یک انسان مسلمان با مذهب اهل تسنن است هر خواننده ای بود تا به حال حرفی یا قطعه ای در وصف افراد دیگری که در مذهبش آنها را دارای مقام می داند قرائت می کرد. در حالی که سامی به سرودن در وصف رسول اعظم(ص) که بزرگترین نقطه ی مشترک شیعه و سنی است بسنده می کند. این عجیب نیست که سامی تا به حال حرفی از صحابه در اشعارش نزده است و حتی تا به حال در مورد آنچه اهل تسنن معتقد و تشیع آن را قبول ندارد نگفته است؟! او برای مطالعه و درس خود دانشگاه الازهر مصر و رشته ی وحدت مذاهب اسلامی به ویژه شیعه و سنی را انتخاب می کند. دانشگاه الازهر مصر که در آن افراد شیعه سرزنش و مورد بی احترامی قرار نگرفته و حتی مذهب تشیع هم در آن تدریس می شود. دانشگاه الازهر که شیعیانی مانند آیت الله بروجردی و سید جمال الدین اسد آبادی در تاسیس آن نقش داشته اند! همه ی ما به خوبی می دانیم که صلوات مخصوص افراد سنی که به دلیل تعصب روی برتری داشتن صحابه براهل بیت(ع) یا نامی از آل نمی برند(صلی الله علیه و سلم) یا بلا فاصله بعد از آن صحابه را نیز می گویند(صلی الله علیه و آله و صحبه و سلم) و یا اگر صحابه را هم نگویند آل را در مقامی پایین تر از پیامبر می آورند(صلی الله علیه و علی آله) در حالی که سامی یوسف در کنسرت خود که برای شبکه ی الرساله آنرا اجرا کرد پس از اجرای سرود المعلم چنین صلواتی فرستاد: صلی الله علیه و آله و سلم که این امری عادی نیست. این صلوات مخصوص شیعیان است.
اگر کمی به عمق معنای شعر امت من فکر کنیم می شود به این صورت تلقی کرد که این شعر را یک فرد شیعه به خاطر متفرق شدن اهل تسنن از دین حق سروده باشد! " ما از پیامبر و راه او منحرف شده ایم بیایید دوباره با هم جمع شویم و اقتدار خود را بازیابیم"
به گفته ی سارا یوسف رحیمی سامی در مورد فتوای امام خمینی مبنی بر مجاز بودن موسیقی صحبت کرده و گفته به ایشان و سخنان و نظرات ایشان معتقد است این عجیب نیست که یک فرد سنی جویای فتوای یک عالم و مجتهد شیعه باشد؟!سامی در سال 1359در ایران متولد شده و همچنین ایرانی بودن و تهرانی بودنش می شود دلیلی باشد برای این که او شیعه است. همه ی این ها دلایلی بود که می توان گفت سامی یوسف محبوب جهان به ولایت اهل بیت ایمان و از منتظران شیعه ی امام زمان است. در چنین وضعیتی که اهل تسنن در مورد بعضی از نظرات شیعه آنها را لعن می کنند شاید تقیه جایز باشد برای کسی که (به گفته ی سارا) برای تبیین حقایق ناگفته ی اسلام آمده است! بدون شک ما هر چه از سامی شنیده ایم همان اسلام حقیقی بوده به هر حال در چنین شرایطی اعلام شیعه بودن برای سامی خطرناک است (البته اگر باشد) چه بسا اگر سامی از همان ابتدا به عنوان یک شیعه پا به عرصه ی موسیقی گذاشته بود به هیچ عنوان هم اکنون در این مقام نبود. با این حال تعجب است که سامی یوسف بعد از سال ها دوری هنوز هم به میهن خویش بازنگشته است...
به هر حال ما نیز خواهان وحدت هستیم و درست است که جهان تشیع مورد ظلم زیادی واقع شده اما همین که سامی روی مسلمان بودن خود(نه روی مذهبش)تاکید دارد برای ما خوشایند است. چرا که اسلام حقیقی تبلیغ می شود. همه ی ما خواهان وحدتییم و این سامی نیست که ما از وی حمایت می کنیم بلکه مهم هدفش یعنی وحدت مذاهب اسلامی به ویژه شیعه و سنی است و من نیز نه به این دلیل که سامی ممکن است شیعه باشد و نه به این دلیل که وی اصالت ایرانی دارد بلکه به خاطر جنبش جهانیش با تمام وجود از وی دفاع می کنم
جزاکم الله خیرا