سفارش تبلیغ
صبا ویژن

لحظه های کاغذی


ساعت 7:45 عصر دوشنبه 86/12/27

پایان دنیا نزدیک است!

سرزمین مجازات یکی از قوی ترین فیلم های سال 2001است. این فیلم محصول مشترکی از کشور آلمان و ایتالیا است. سرزمین مجازات از لحاظ هنری از سطح بالایی برخوردار است و با موضوعی کاملا جدید مخاطبان را به دنبال ماجرا می کشاند. اما جدید بودن و در عین حال پر ابهام بودن فیلمنامه سبب ایجاد سوالاتی می شود. ابتدا خلاصه ای گذرا از داستان فیلم گفته می شود و سپس به بیان برخی از این پرسش ها می پردازیم

فیلم در مورد یک خانواده ی سه نفره است که در خانه ای پشت یک باغ زندگی می کنند. مادر این خانواده سال ها پیش مرده و از خود دو فرزند به نام های فرنون و آدام به جای گذاشته که با پدر خود که یک مکانیک است زندگی می کنند.فرنون پسر بزرگ خانواده است و از برادرش که سه سال از وی کوچکتر است؛ نگه داری می کند. پدر آنها از صبح تا ساعت 5:30  در محل کار به فعالیت می پردازد. زندگی شاد و آرام این خانواده با یک رویای به ظاهر صادقه به صحنه ی قتل و جنایت تبدیل می شود. یک شب پدر آنها در حالی که سراسیمه است می گوید که رویایی از عالم غیب دیده و در آن رویا فرشته ی الهی بر وی فرود آمده و حقایق این جهان را بیان کرده. فرشته از اهریمن هایی سخن گفته که به زودی دنیا را نابود می کنند.

او به این خانواده ماموریت داده تا زمین را از وجود این اهریمن ها پاک کنند. فرنون پس از شنیدن این سخنان از پدرش حاضر به پذیرش آنها نمی شود این در حالی است که آدام بدون هیچ حرفی خواهان انجام هر چه زودتر عملیات است. دعوای فرنون و پدرش زمانی آغاز می شود که اولین اهریمن به قتل می رسد. و ماجرای دعوای پدر با پسر تا جایی ادامه پیدا می کند که حتی فرنون پای پلیسی را به خانه باز می کند و پدر برای آنکه مسوولیت آنها به خطر نیفتد پلیس را به قتل می رساند. در همین اوضاع و احوال فرشته به پدر پیغام می دهد که فرنون نیز یکی دیگر از اهریمن هایی است که او باید به قتل برساند. به همین دلیل فرنون را در زیزمینی که خود فرنون ساخته زندانی می کند. همه ی اینها مطالبی است که آدام جوان برای افسر اف.ب.آی  تعریف می کند در حالی که خود را فرنون معرفی کرده و می گوید که برادرش قاتل پرونده ای است که هیچ یک از از مقتولان آن پیدا نشده اند. آدام افسر را به رز گاردن (محل دفن اجساد اهریمن ها) می کشاند و به بهانه ی معرفی قاتل اجساد و مکان دفن مقتولین و در موقعیتی کاملا مناسب می گوید که آدام است و افسر را که مادرش را به قتل رسانده می کشد و بیان می دارد که آخرین اهریمن هم کشته شد.

از همان تصاویر ابتدایی فیلم حتی در تیتراژ مشخص است که فیلم داستانی تاریک دارد. تصاویر مبهم و یک رنگ تیتراژ نشان از خوف و ترس دارد. در صحنه ی اول فیلم در همان مکالمات اولیه ی آدام ( که خود را فرنون معرفی کرده ) با افسر اف.بی.آی ؛ آدام  صریحا اقرار می دارد که داستان قتل ها به پایان نرسیده در حالی که مدعی است برادرش که اکنون مرده قاتل این پرونده بوده. چطور ممکن است قاتل مرده باشد ولی داستان هنوز ادامه داشته باشد؟ افسر اف.بی.آی که خود را در ذکاوت و هوشیاری در مقام بالایی می داند چطور ممکن است از این جمله ی آدام که گفت " داستان به پایان نرسیده" در نمی یابد که قاتل شخص دیگری است؟

در صحنه ای که نیمه شب پدر وارد اتاق فرنون و آدام می شود و ماجرای اهریمن ها را برای آنها بازگو می کند؛ پدر از یک رویا سخن می گوید. اما صحنه طوری در فیلم نمایش داده می شود که گویی فرشته بر وی فرود آمده است و با او در عالم بیداری سخن می گوید.

موضوع اصلی فیلم نابودی اهریمن ها توسط یک خانواده است تا بدین وسیله جهان را از نابودی نجات دهند. این خود نشانگر منجیانی برای نجات جهان است که از طرف خدا انتخاب شده اند تا انسانهایی را که برای جنگ آخرالزمان آماده می شوند را به سزای اعمالشان برسانند.یعنی این خانواده ی میکز است که باید ما را نجات دهد نه شخص دیگری .

اهریمن ها در این فیلم انسانهایی تعریف شده اند که با ایجاد فساد و انجام گناه و قتل روح خویش را آلوده کرده اند و در واقع این خانواده انسانها را به مجازات اعمالشان می رساند اما آیا این وظیفه ی هر انسانی است که دیگران را با اتکا به یک رویا که صداقت آن مشخص نیست به مجازات اعمالشان برساند.؟ یا این که افرادی خاص وظیفه ی تامین امنیت جامعه و مجازات مجرمان را به عهده دارند؟

 


¤ نویسنده: محمدعیسی یوسفی

نوشته های دیگران ( )

3 لیست کل یادداشت های این وبلاگ

خانه
وررود به مدیریت
پست الکترونیک
مشخصات من
 RSS 

:: بازدید امروز ::
12
:: بازدید دیروز ::
10
:: کل بازدیدها ::
22335

:: درباره من ::

لحظه های کاغذی

محمدعیسی یوسفی
این وبلاگی است که سعی دارم در آن به مناسبت های مختلف مطالب گوناگونی را در همه ی زمینه ها به اطلاع دوستانم برسانم.

:: لینک به وبلاگ ::

لحظه های کاغذی

::پیوندهای روزانه ::

:: آرشیو ::

تابستان 1387
زمستان 1386
پاییز 1386
تابستان 1386

:: اوقات شرعی ::

:: لوگوی دوستان من::


::وضعیت من در یاهو ::

یــــاهـو

:: خبرنامه وبلاگ ::

 

:: موسیقی ::